پلک های مرطوب مرا باور کن؛ این باران نیست که می بارد، صدای خسته من است که از چشمانم بیرون میریزد.

 

کاش می شد که کسی می آمد 

باور تیره ما را می شست

و به ما می فهماند

دل ما منزل تاریکی نیست.



نظرات شما عزیزان:

باران
ساعت21:58---12 ارديبهشت 1391
كفش هایم پشتــــــ پایم را میزنند
تنگ شده اند...
میدانم برای چه
خوب میدانم...
مدت زیادی از آخرین باری كه با هم قدم زدیم گذشته است..

بهم سر بزن منتظرم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه