پلک های مرطوب مرا باور کن؛ این باران نیست که می بارد، صدای خسته من است که از چشمانم بیرون میریزد.

جای خالی تو...

 

صدای معلم در کلاس می پیچید!

جاهای خالی را با کلمات زیر پر کنید...

و من هنوز نمی دانم

جای خالی تو را 

چه چیز پر خواهد کرد!؟؟؟؟



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


لبخند...

 

دنیا را می دهم 

برای لبخندت.

هراسی نیست...!

شاد که باشی،

دنیا از آن من است...!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


به یادتم !

 

به که پیغام دهم؟

به شباهنگ؟

به شب مانده به راه؟

یا به انبوه کلاغان سیاه؟

به پرستو که سفر می کند از سردی فصل؟

یا به مرغان نکوچیده شهر؟

به که پیغام دهم 

                              "که به یادت هستم "

 



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


خیال تو...

 

سر آن ندارد امشب

که برآید آفتابی

چه خیال ها گذر کرد

و گذر نکرد خوابی!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


اگه...

 

من اگه خدا بودم...

اینقدر هوای دو نفره ها رو

به رخ تک نفره ها نمی کشیدم...



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


کاش!

 

کاش می دانستی لحظه هایم

بی تو تنهاست...!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


...

 

بند بند وجودم

به بند بند وجود تو بسته است.

با این همه بند 

چقد از هم دوریم.



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


بی تو

 

هوایت که به سرم می زند

دیگر در هیچ هوایی،

نمی توانم نفس بکشم!

عجب نفس گیر است

هوای بی تو !



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


تنهایی

 

میدونی تنهایی کجاش درد داره؟

انکارش!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


درد

 

دردم را می فهمم 

و دردم را می فهمید شاید...!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


نفس

 

دارم خفه می شوم! 

انگار تا به حال از دریچه چمدانت نفس می کشیدم، 

که حالا محکم بسته ای...



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


عشق

 

عشق!

پروانه ای بود،

که پشتِ دریچه ی چشم هات

می پرید.

تقصیر ِ تو نیست اگر

                    ندیدی اَش



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


آواز

 

سردم است

کمی آواز عاشقانه بخوان!!!



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


 

یک امشب

 در مسیر ِ باد بایست

            عاشقانه هام را 

                       سِپُرده اَم بیاوَرَد.



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


عشق!!!؟

 

دیگر عاشق نمی شوم!

به آتش کشیدنِ زمین را 

کفایت می کنند عاشقانه هام !



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


 


می رَوَم 

و دیگر

پشت سرَم را نگاه نمی کنم.

کنار جادّه

جا گذاشته اَم 

چشم هام را !



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


سکوت

 

مثل آوازی مُرده

       دیگر به کار ِ بَرهم زدن ِسکوت هم نمی آیی،

            وقتی قرار نیست که بیایی !



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


تو!!!

 


تو را می خواهم

برای یک لحظه

و بعد

بگذار تا اَبَد

                ابرها ببارند !



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


خیال!

 

کسی نیست

با خیال خود

قدم زده اَم تا اینجا !



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه


تولدم مبارک!

 امــــــــــروز 

روز بزرگ ترین تنــــــــــاقض زندگی ام است ....

که نمیدانم شاد وجود انســــــانی باشم که من اش می نامند یا غمگین 

پرسشهــــــائی که یک سال دیگر به بی پاسخی شان اضافه شد ... !

امشب ، سر آغــــــــــاز غربت نشینی ِ من است 

تولدم مبـــــــــــارک ؟؟؟ ..........



:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،
نويسنده : غریبه